به که بگویم؟ این همه تبعیض به که بگویم؟

آن را که در قلّه های شادی است و این را که در درّه های غم رهاست. آن را که با دارائی اش می تواند به کره ماه هم سفر کند و این را که با نگاه التماس گونه، چشم به کمک دیگران دوخته؛ آن را که در محبّت غوطه ور و این را که در حسرت یک لبخند.

به که بگویم؟ کدامین درد را بگویم؟ صدای من فریاد بی صدایی است که شنیده نمی شود.

 آن را که با هزاران خلاف نزد مردم بی گناه جلوه می کند و این را که به گناه نکرده، متهّم.

پس کجاست آن منجی عالم؟!

یا مهدی! یا مهدی! یا مهدی!

ادرکنی، عجّل علی ظهوره

بیا که دلها بی تاب و منتظرند

بیا که بی تو بهار هم رو به خزان است

نوشته های دیگران ()

برگ از درخت خسته شده، پاییز بهانس

جان از بدن خسته شده، مردن بهانس

نوشته های دیگران ()

سلام سلام سلام

نمی گم سلامی به گرمی خورشید، می گم سلامی به مهربونی مادر

نمی گم سلامی به بلندای آسمان، می گم سلامی به استواری کوه

دوستان عزیزتر از جانم، من تازه متولد شدم، نیاز به یاری شماها دارم تا که بتونم روی پاهای خودم بایستم.

نمی خوام بگم که همیشه بهارهستم، نه؛ اما دارم تلاش می کنم که بشم و بتونم زندگیم رو با کمک شما شیرین و شیرین تر کنم.

می دونید به نظر من همیشه مشکلات هستند و پایانی ندارند، مهم اینه که بتونیم باهاشون مقابله کنیم و تصمیم درست بگیرم.

و اما یه حرف قشنگ:

عاشق کسی شو که قلب بزرگی داشته باشه،

تا اگه خواستی تو قلبش جا بشی، مجبور نشی خودت رو کوچیک کنی.

ایام به کام

نوشته های دیگران ()

روزی که گذشته است از او یاد مکن

فردا که نیامدست فریاد مکن

بر نامده و گذشته بنیاد مکن

حالی خوش باش و عمر بر باد مکن

خیام

نوشته های دیگران ()

می توان در هر بهاری جان گرفت

در میان برگ گل سامان گرفت

خوشحالم که بهار خانه ام در بهار طبیعت جان گرفت.

من هم متولد شدم...

نوشته های دیگران ()