سفارش تبلیغ
صبا ویژن

همیشه بهار

لطف آقا یکشنبه 87/6/3 ساعت 1:41 عصر

  

 

تا حالا شده شب نیمه شعبان، تو حرم آقا امام رضا باشی؟ وقتی از یه طرف کسوف شده، از طرف دیگه جایی برای سوزن انداختن تو صحن نباشه و می بینی یه گوشه حرم، مراسم عقدکنون یه زوج جوون داره برگزار می شه. چه احساسی بهت دست میده؟

من با خودم گفتم: آقا بزرگیتو شکر که منو تو این شب عزیز طلبیدی.

اصلا باورم نمی شد، هیج وقت شکوه و عظمت اون شب رو فراموش نمی کنم. از قضیه جور شدن بلیط و پیدا کردن اون هتل به طرز باورنکردنی و اون همه خاطره های خوب و شیرینی که شکل گرفت فهمیدم که آقا لحظه به لحظه مواظب بود که به زائر حرمش بد نگذره و سر راهمون صدها مأمور گذاشته بود که هوای ما رو داشته باشن.

وقتی مادری که 10 ساله زمین گیره گفت: کاش غذای آقا قسمت ما بشه، اصلا فکر نمی کردم که وقت برگشتن بتونیم اولین سوغاتی همونو بهش بدیم.

به طرز باورنکردنی غذای آقا قسمتمون شد که هیج وقت لطف آقا رو فراموش نمی کنم.

می خوام بگم آقا دوستت داریم

هیچ وقت تنهامون نذار


نوشته شده توسط: فاطمه


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
97721


:: بازدیدهای امروز ::
36


:: بازدیدهای دیروز ::
0



:: درباره من ::

همیشه بهار

:: لینک به وبلاگ ::

همیشه بهار


:: آرشیو ::

دل نوشته های اردیبهشت 85
دل نوشته خرداد 85
دل نوشته های تیر 85
دل نوشته های مرداد 85
دل نوشته های شهریور 85
دل نوشته های مهر 85
دل نوشته های آبان 85
دل نوشته آذر 85
دل نوشته دی 85
دل نوشته یهمن 85
دل نوشته اردیبهشت 86
دل نوشته خرداد 86
دل نوشته مرداد 86
دل نوشته دی ماه86
بهار آمد و لطف آقا



::( دوستان من لینک) ::

نگین
کوچولوها
ایرباس
نازنین
دالان بهشت
برگ خزان دیده

:: لوگوی دوستان من ::







:: خبرنامه ::

 

:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو