*** ا
*** ن
*** ت
*** ظ
*** ر
نگـــــاراروايت هجر توقصه العشق لا انفصام لها
همه ي لحظه هاي ماست ،
ديگر اكنون منتظران و چشم انتظارانت را
به نگاهي و اشاره اي و دعايي بنواز
(به روزم خانمي)
مهديا
ديريست كه آمدنت خيال دلهاست
ديريست كه جمعه ها را نفس به نفس مي شماريم تا ...
بيايي!
000
چه مهربان است مهرباني كه
صبرم داد تا انتظارش را بكشم
اما اين
پارسا مي مانم به انتظار
آقاجون!
چي ميشه يه بار شبونه، رد شي از كوچه ي قلبم؟؟؟
صد خانه اگر به طاعت آباد کني
به زان نبود که خاطري شادکني
گر بنده کني ز لطف آزادي را
به زانکه هزار بنده آزاد کني