سفارش تبلیغ
صبا ویژن

همیشه بهار

تقدیر سه شنبه 85/3/9 ساعت 2:28 عصر

سلام .... یه سلام داغِ داغ مواظب باشید نسوزید

اومدم که یه بارم شما رو ببینم و تا حدود یه ماه دیگه ازتون خداحافظی کنم.......دوباره برمی گردم نگران نباشید. چقدر هم نگران شدید!

اما یه داستان واقعی:

چند روز پیش دو تا ماهی به خونه ما آورده شد. یکی بزرگ و دیگری کوچک. قرار بود که فردا صبح ماهی کوچیکه طعمه باشه برای ماهی بزرگه؛ هممون دلمون برای اون کوچیکه می سوخت...امّا...

امّا فردا صبح با یه چیز عجیب روبرو شدیم ...

فکر می کنید چی شد؟

دیدیم که ماهی بزرگه مرده! و ماهی کوچیکه چست و چابکه

من درس خوبی از این ماجرا گرفتم. می خوام بگم که همیشه اون طوری که ما فکر می کنیم نمی شه؛ دنیا هر جور که خودش بخواد رقم می خوره. نمی خوام تلاش رو نفی کنم، نه... امابعضی وقتا واقعا سرنوشته که انسان رو در یه مسیر دیگه ای قرار می ده.

به قول خواهرم:

 قسمت! تلاش هیچ ... تقدیر خط خطی

 

 


نوشته شده توسط: فاطمه


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
98700


:: بازدیدهای امروز ::
4


:: بازدیدهای دیروز ::
7



:: درباره من ::

همیشه بهار

:: لینک به وبلاگ ::

همیشه بهار


:: آرشیو ::

دل نوشته های اردیبهشت 85
دل نوشته خرداد 85
دل نوشته های تیر 85
دل نوشته های مرداد 85
دل نوشته های شهریور 85
دل نوشته های مهر 85
دل نوشته های آبان 85
دل نوشته آذر 85
دل نوشته دی 85
دل نوشته یهمن 85
دل نوشته اردیبهشت 86
دل نوشته خرداد 86
دل نوشته مرداد 86
دل نوشته دی ماه86
بهار آمد و لطف آقا



::( دوستان من لینک) ::

نگین
کوچولوها
ایرباس
نازنین
دالان بهشت
برگ خزان دیده

:: لوگوی دوستان من ::







:: خبرنامه ::

 

:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو